ஜ۩۞۩ஜ دنـــیـــــای زیــــــبــــای مـــــن ஜ۩۞۩ஜ

قبل از آنکه ،اندیشه ی غروب به امیدمان چیره شود.
قبل از اینکه بر لب هایمان دشنام بنشیند خدای را ،
نفرین کنیم روزگار را ،و آب دهان بیندازیم بر طبیعت...

نه ،بی شک زندگی ،باید فراتر از
خطای زن و شوهری باشد در اوج شهوت!!!

فراتر از چندین بار،مرگ مکرر در یک روز...
ما فرزند خوانده ی جبر نیستیم ، زندگی انتخاب ماست...
چون ما ایمان داریم ...
هیچ کسی روی زمین، جای خالی ما را تا ابد الدهر
پر نخواهد کرد....هیچ کس

هر کسی درون خودش نوری دارد، که دیگری تهی از آن است...
قطعا زمین آباد، به وقتش نور تک تک ما را تمنا میکند !

ما آمدیم تا سخاوتمندانه از خود ببخشیم به این خاک،
به این آسمان ...
رنگی جدید بنشانیم بر بوم هستی
تغییر ایجاد کنیم ،اول در خودمان ،سپس دیگران

اصلا اگر خود تو نبودی این همه غصه را که میخورد؟
چه کسی بهانه میکرد ،اشک میریخت ،نق میزد ؟
اگر نبودی چه کسی این همه زیبا مینوشت ؟؟؟
چه کسی ،کمک میکرد؟همدرد بود ؟یاد میداد؟
فکر کن ؛اگر نبودی ،چه کسی مینواخت؟میرقصید؟عاشق بود؟

خداوند لجن را آفرید ،کفتار را ،خون را نجاست را
با آن همه خباثت و زشتی ....!!!

پس چرا من نباشم؟تو نباشی؟ ما نباشیم؟
بااین همه سرشت پاک و متانت.؟؟!!

با این همه استعداد و زیبایی ...

"آری خدا از آنچه در آینه میبینم به من نزدیک تر است "

حتی قبل از آنکه من از خواب برخیزم...!!!

برخیز آینه را ببین ...

نظرات شما عزیزان:

pariyas

ساعت19:28---23 آبان 1391

آدمــا گاهــی لـــازمه

چنــد وقــت کــرکــره شـونـو بکشــن پــایین

و یــه پــارچــه ســـــیــاه بـزنـن درش و بنـویســـــــــن :

"کســـی نمــــرده ، فقــــط دلــــم گـــرفتــــه" . . .

pariyas

ساعت18:44---17 آبان 1391

[وب سایت]

خیـــ ـلی اتـ ـــفاقی حرفـ ــهایی زدیـ ـم...!
خیـ ـلی اتفاقـ ــی حرفهــ ـایی شنیـ ـدیم...!
خیلــ ـی اتفـ ـاقی پا به مــ ـكانـ ـهای مهـ ـمی گذاشتیـــ ـم...!
خیلـ ـی اتفـــ ـاقی تجربـ ـــه های مهـ ـمی بدســ ـ ـت آوردیـ ــــم...!
خیـ ـلی اتفاقـ ـی چیزهـ ــایی آموختـ ــیم...!
و خــ ـیلی اتفـ ــاقی فهمیـ ـــدم كه هیـ ـــچ كدام اتفاقــــ ـی نبـ ــود...!

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: